پیروزی پایداری یادآور رایآوری احمدینژاد | خواب تندروها برای آینده ما چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۱۱۱۴۸
با اینکه اختلاف تندروهای جریان راست درباره انتخابات مجلس در جریان بود، اما آنها در یک موضوع مهم وحدت دارند. وحدت در این حوزه در «حمایت همهجانبه از دولت سیزدهم» خلاصه شده است.
روزنامه هم میهن در گزارشی با عنوان «آینده تندرو ها پس از ۱۱ اسفند» پرداخت.
سال ۱۳۹۰، پس از خانه نشینی ۱۱روزه محمود احمدی نژاد، رئیس دولت وقت، از دل همان دولت، گروهی به نام جبهه پایداری اعلام موجودیت می کند که در ابتدای کار محمدتقی مصباح یزدی را به عنوان پدر معنوی خود معرفی کرده و با در پیش گرفتن مسیری، سعی می کند از بدنه اصولگرایان سنتی جدا شده و خود را به عنوان قطبی جدید در سیاست ایران معرفی کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زمان برای آنها سپری شد تا اینکه جریانی که خودش از دل جریان اصولگرا جوانه زده بود، دچار انشعاب شده و از اسفند ۱۴۰۱، با حضور برخی چهره های جنجالی سابق جبهه پایداری، جریان جدیدی به نام «شریان» اعلام موجودیت کند تا از آن تاریخ آنها در دو جبهه به تلاش خود ادامه دهند. حالا آنها در اولین دهه از عمر خود توانسته اند سنگر بزرگتری را فتح کرده تا یک گام دیگر به رویای خود مبنی بر تشکیل حکومت اسلامی (نه جمهوری اسلامی) نزدیک شوند. در دور اول انتخابات مجلس، از لیست مورد تایید جبهه پایداری ۵۸ نفر و از لیست مورد تایید شریان ۸۳ نفر به مجلس دوازدهم رسیدهاند. (ذکر این نکته ضروری است که انتخاب جبهه پایداری و شریان بهعنوان تندروهای جناح راست به این علت است که در فضای سیاسی سالهای اخیر ایران، از این دو گروه بهعنوان گروههای سازمان یافته تندرو جناح راست یاد میشود.)
راهی که رفتهاندمردادماه ۱۳۹۰، روزی بود که جبهه پایداری با حضور چهرههای شاخصی از دولت احمدینژاد و نزدیکان او مانند صادق محصولی، غلامحسین الهام، کامران باقریلنکرانی و معلم اخلاق دولت، مرتضی آقاتهرانی اعلام موجودیت کرد تا آماده برداشتن اولین گام در راستای سیاستهای پدر معنوی خود شود. از آن روز تاکنون، آنها ۷ دوره انتخابات مجلس و ریاستجمهوری را پشت سر گذاشتهاند. در ۶ دوره، آنها به صورت دستوپاشکسته یک مسیر مشخص را رفتهاند، یا نامزد اختصاصی خود را معرفی کردند یا کاندیدای مجزا داشتهاند اما در سال ۱۴۰۲، آنها بهصورتی ویژه وارد انتخابات شدند و گام جدیدی را برای خود به ثبت رساندند تا کار به جایی برسد که امیرحسین ثابتی، یکی از محصولات این جریان که به مجلس دوازدهم رسیده، با قرار دادن جلد هفتهنامه ۹دی (هفتهنامه حمید رسایی) که تیتر «بازگشت امید به جبهه انقلاب» را پس از یازدهم اسفند انتخاب کرده بود، در توئیتر موفقیت در انتخابات مجلس دوازدهم را با رایآوری احمدینژاد در سال ۸۴ شباهت داده و بنویسد: «۱۱ اسفند ۱۴۰۲ شبیهترین روز به سوم تیر ۱۳۸۴ بود.»
مجلس نهم (۱۳۹۰) – اولین حضور انتخاباتی آنها مربوط به دوره نهم مجلس است. جبهه پایداری در اولین تجربه انتخاباتی خود لیستی جداگانه را در تهران ارائه کرد و در برخی شهرستانها هم کاندیداهای مربوط به خود را داشت؛ اما علاوه بر آن، توانست با جبهه متحد اصولگرایان هم ائتلاف کرده و برخی گزینههای خود را در این لیست قرار دهد. در نتیجه آنها در اولین تجربه، ۲۳ کرسی را بهصورت اختصاصی و ۵۹ کرسی را بهصورت مشترک با جبهه متحد اصولگرایان بهدست آوردند.
ریاستجمهوری یازدهم (۱۳۹۲) – انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری اولین صحنه تکروی آنها و جدا شدنشان از بدنه اصولگرایی بود. ابتدا قرار بود اصولگرایان با نامزدی واحد وارد انتخابات شوند، اما اتحاد سهگانه «قالیباف، حداد، ولایتی» بر هم خورد. در سمت مقابل، جبهه پایداری ابتدا محمدباقر لنکرانی را با توصیه پدر معنوی این جریان بهعنوان کاندیدا معرفی کرد اما پس از ردصلاحیت، سعید جلیلی بهعنوان نامزد ویژه جبهه پایداری معرفی شد، آنها حاضر به کنارهگیری به نفع هیچ نامزدی نشدند و در نهایت جلیلی توانست نزدیک به ۴میلیون و ۲۰۰ هزار رای بهدست آورده و در بین ۶نفر، سوم شود.
مجلس دهم (۱۳۹۴) – پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، اولین انتخابات پیشروی آنها در اسفند ۹۴ برای بهدست آوردن کرسیهای مجلس دهم بود؛ تصمیمی که در این مقطع از سوی جبهه پایداری گرفته شد، کاملاً وابسته به تصمیم اصلاحطلبان بود. وقتی قرار شد اصلاحات و اعتدالگرایان با لیستی واحد تحت عنوان «لیست امید» وارد عرصه شوند، جبهه پایداری هم وارد ائتلاف بزرگ اصولگرایان شد و برخی از چهرههای این جریان مانند جواد کریمیقدوسی توانستند از شهرستانها وارد مجلس شوند.
ریاستجمهوری دوازدهم (۱۳۹۶) – با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری، آنها هدف مشترکی را با اصولگرایان انتخاب کردند؛ هدفی مبنی بر اینکه باید دولت از حسن روحانی گرفته شود. در همین راستا، مسیر سال ۹۲ توسط این جریان تکرار نشد؛ آنها ۱۶ روز پیش از برگزاری انتخابات بیانیه رسمی داده و از سیدابراهیم رئیسی حمایت کردند و باز هم شکست خوردند.
مجلس یازدهم (۱۳۹۸) – پیش از برگزاری انتخابات این دوره مجلس، در فضایی که ردصلاحیتهای گسترده درباره اصلاحطلبان اعمال شده بود، درگیریهای درونجریانی بین اصولگرایان و جبهه پایداری وجود داشت اما آنها در لحظه آخر موفق شدند تا هم در لیست شورای ائتلاف اصولگرایان سهمیه گرفته و هم به صورت مجزا لیست دهند. در نتیجه آنها توانستند از دل لیست شانا و لیست خودشان، ۹۴ نفر را به مجلس یازدهم بفرستند.
ریاستجمهوری سیزدهم (۱۴۰۰) – در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری، این جریان مسیری متفاوتتر از دو دوره گذشته را دنبال کرد. ابتدا سعید جلیلی بهعنوان نامزد از سوی این جریان سیاسی وارد انتخابات شد، در مناظرهها حضور داشت تا به نوعی بار سیاست خارجی را در مناظرهها به دوش بکشد اما در نهایت با کنارهگیری سعید جلیلی، آنها هم از سیدابراهیم رئیسی حمایت کردند تا گزینه مدنظرشان به پاستور برسد و اولین موفقیت در انتخابات ریاستجمهوری را در سال ردصلاحیت چهرههای میانهرویی مانند علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری بهدست آورند.
عصر جدید تندروهازمستان ۱۳۹۸ و خرداد ۱۴۰۰ را میتوان مرحلهای مهم برای آغاز عصر جدید تندروهای جریان راست تلقی کرد. آنها با استفاده از یکدستسازی صورتگرفته در قوههای مقننه و مجریه، توانستند یک گام دیگر در راستای آرزوهای دیرینه خود بردارند. البته درحالیکه به نظر میرسید تندروهای جناح راست زیر پرچم جبهه پایداری به فعالیت خود در راستای آرزوهایشان ادامه دهند، اما یازدهم اسفندماه سال ۱۴۰۱، یک جریان دیگر از دل جبهه پایداری اعلام موجودیت کرد و شریان با حضور برخی از چهرههایی که از جبهه پایداری جدا شده بودند، به جامعه سیاسی کشور معرفی شد.
آنها در مرامنامه خود هدف از تشکیل این جریان را اینگونه معرفی میکنند: «تحول در نظام حکمرانی کشور از طریق شبکهسازی اثرگذار، آیندهنگر، پویا، کارآمد و ارزشمدار جهت نیل به پیادهسازی تمدن نوین اسلامی و حکمرانی متعالی» راهبرد این تشکل جدید اصولگرایی، در یادداشتی که میثم نادی، عضو شورای مرکزی شریان چند روز پیش نوشت، مشخصتر است. او در بخشی از یادداشت خود نوشته است: «روز پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ در دیدار اعضای شورای مرکزی با یکی از بزرگواران عضو شورای فقهی در قم، دو راهبرد اصلی انتخابات مورد جمعبندی قرار گرفت: رقابت درون جبهه انقلاب به جای رقابت با اپوزیسیون غربگرا و رقابت درونجبههای به شکلی که مورد سوءاستفاده اپوزیسیون غربگرا قرار نگیرد.» به هر ترتیب، جبهه پایداری و شریان پیشروی کرده تا در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم قرار گرفتیم. البته نباید این موضوع را فراموش کرد که ضلع سوم جبهه پایداری و شریان هم در آستانه انتخابات با نام «جبهه صبح ایران» و با دبیرکلی علیاکبر رائفیپور اعلام موجودیت کرده است.
تندروها و اختلاف عمیقدرحالیکه چند ماه به زمان برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم زمان باقی مانده بود، ابتدا تلاشهایی صورت گرفت تا جبهه پایداری و شریان لیستی واحد را ارائه کنند و مذاکراتی هم در این ارتباط صورت گرفت اما شریان سه محور را برای خود در مسیر انتخابات مجلس دوازدهم اعلام میکند که همین محورها باعث میشود مسیر آنها و جبهه پایداری در انتخابات ۱۱ اسفند جدا شود. براساس یادداشتی که میثم نادی، عضو شورای مرکزی شریان نوشته این محورها در رأس کار این جریان قرار میگیرد: «شاخصمحوری به جای شخصمحوری، نفی سهمیهبندی و قبیلهگرایی، «همه با هم» به جای «همه با من»» و همین موضوعها باعث میشود که مسیر آنها از هم جدا شود، شریان حاضر نبود با شورای ائتلاف اصولگرایان به رهبری غلامعلی حدادعادل و سرلیستی محمدباقر قالیباف ائتلاف کند؛ ۲۱ بهمن حمید رسایی در توئیتر خود درباره انتخابات مینویسد: «زیر میز پدرخواندههای سیاسی و سهمیهبندی باندی میزنیم.» همین موضوع باعث میشود تا جبهه پایداری به سمت شورای ائتلاف اصولگرایان رفته و شریان ائتلافی را به نام امناء تشکیل دهد. البته صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری در نشست خبری ۹بهمن خود درباره علت ائتلاف با شورای ائتلاف اینگونه توضیح میدهد: «وحدت ما به این معنی نیست که یکی شدیم، بلکه به این معنی است که با اغماض سعی کردیم به جامعه این نسیم وحدت را القا کنیم و به سهم خود سعی کردیم به دوستان دیگر انقلابی هم آن را منتشر و منتقل کنیم.»
اختلاف در بین تندروهای جریان راست پیرامون پدرخوانده بودن و موضوع سهمخواهی در انتخابات ۱۱ اسفند ادامه داشت تا اینکه غلامعلی حدادعادل، رئیس شورای ائتلاف اصولگرایان در نشست خبری خود در واکنش به انتشار لیستهای متعدد از سوی اصولگرایان جملهای جنجالی را به کار برد و بنزین روی آتش این اختلاف ریخت. او ۸ اسفند در نشست خبری خود در واکنش به این لیستها میگوید: «همیشه در کنار چنار بلند چند پاجوش هم متعدد زده میشود؛ امری طبیعی است.»
در فضایی که جبهه پایداری توانسته بود سهمیه خوبی در لیست شورای ائتلاف بهدست آورد، پس از این اظهارنظر از سوی حدادعادل، حملهها به او از سوی چهرههای شاخص لیست شریان اوج میگیرد. ۹ دی حمید رسایی نشست خبری برگزار میکند و میگوید: «صراحتاً میگویم که انتخابات این دوره انقلاب پاجوشها علیه چنارها است و میخواهند این وضع را تمام کنند. این موضوع را از یکسال قبل اعلام کردیم و گفتیم که این بار آمدهایم که زیر میز بزنیم بههیچوجه زیر بار چنین ائتلافها و وحدتهای ساختگی نمیرویم.» یک روز بعد، امیرحسین ثابتی که در لیست شریان قرار داشت، یادداشتی در واکنش به اظهارنظر حدادعادل نوشته و او را «پدرخوانده» و «عالیجناب» خطاب میکند؛ نوشتهای که ادبیاتی تندتر از جملههای حمید رسایی را در خود جای داده بود. در بخشی از یادداشت ثابتی آمده بود: «جناب پدرخوانده! هنوز متوجه نشدهاید روند رسوایی باندبازیها و قبیلهگراییهایتان حتی صدای متحدان دیروزتان را هم درآورده و کار به جایی رسید که با افشاگریهای یکی از همان اعضای لیستی که بستهاید علیه دیگری، مجبور شدید آن یکی را حذف کنید. عالیجناب حداد! امروز روز پاسخگویی است و باید توضیح بدهید چه کسی یا نهادی به شما مشروعیت داده تا به عنوان پدرخوانده اصولگرایان، سالها خود را قیم جریان انقلابی بدانید و کارتان به جایی رسیده که امروز دیگر نامزدهای مستقلی که در باندبازیهای شما نیستند را تحقیر کرده و «پاجوش» بخوانید؟»
یک روز بعد، میثم نادی عضو شورای مرکزی شریان هم دست به قلم شده و در یادداشت خود برای رسانه این جبهه تازهتاسیس مینویسد: «طبیعی است که وقتی ائتلاف شکل میگیرد، خروجی صددرصدی نخواهد بود چراکه گزینهها براساس نظرات و آراء اضلاع مختلف انتخاب میشوند؛ اما برای بههم زدن بازی پدرخواندهها و قبیلهگراها و فامیلبازها و خودچنارخواندهها(!) رای به تمامی فهرست ۳۰ نفره مهم است؛ هر نوع کم و زیاد کردن اسامی کمک به پدیدآورندگان شرایط فعلی است.»
تندروها و دولت رئیسیبا اینکه اختلاف تندروهای جریان راست درباره انتخابات مجلس در جریان بود، اما آنها در یک موضوع مهم وحدت دارند. وحدت در این حوزه در «حمایت همهجانبه از دولت سیزدهم» خلاصه شده است. نهم اسفند، دو روز مانده به انتخابات شریان همایشی را در تهران برگزار میکند که یکی از حرفهای محوری سیدابراهیم رئیسی طی چند وقت اخیر عنوان این همایش میشود. عنوان «قله نزدیک است» برگرفته از حرفهایی است که چند وقت است رئیس دولت سیزدهم آن را تکرار میکند و از نزدیک بودن به فتح قله حرف میزند. در همان روز صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری اقدام به برگزاری نشست خبری میکند و در بخشی از آن میگوید: «کسانی که در کشور سیاهنمایی میکنند و خدماتی که دولت و شخص رئیسجمهوری انجام داده یا پیشرفتهای عمده و قدرتی که در تاریخ بینظیر بوده را نمیبینند، یا کسانی که دنبال تضعیف نظام هستند و آنان که دنبال گرایش به غرب و دیکتههای اعمالشده از کاپیتالیسم هستند، رقیب ما محسوب میشوند... جبهه پایداری تضعیف هر کدام از قوا را گناه نابخشودنی و تضعیف دولت را تضعیف نظام میداند.»
پس از برگزاری انتخابات هم، هفتهنامه ۹دی که به شریان نزدیک است، در گزارش تیتر یک خود در واکنش به کسب کرسی توسط افراد نزدیک به این جریان در انتخابات مجلس دوازدهم مینویسد: «جریان مستقل مردمی رایآورده در تهران، جریانی همسو با دولت مردمی و عدالتخواه آیتالله رئیسی است. بنابراین همافزایی مجلس عدالتخواه ضدفساد با دولت مردمی در دو سال آینده میتواند تضمین تداوم دولت در دوره بعد برای تکمیل گامهای برداشتهشده در حل معضلات به جامانده از دهه نود در اقتصاد و معیشت مردم باشد.»
تندروها و آیندهبهرغم اینکه تندروهای جریان راست پیرامون انتخابات اختلافنظر داشتند و در برنامه کوتاهمدت خود دو مسیر متفاوت را رفتند، اما در برنامه بلندمدت اتحادنظر دارند. آنها در مرامنامه خود اهدافی را کاملاً شبیه به هم اعلام کردهاند. جبهه پایداری «تشکیل جامعه اسلامی و تمدنسازی اسلامی» را محور خود قرار داده و شریان «پیادهسازی تمدن نوین اسلامی و حکمرانی متعالی» را بهعنوان هدف خود معرفی کرده است؛ محورهایی که نشان میدهد آنها هدفی یکسان را در بلندمدت دارند. در این زمینه بیانیه شریان پس از برگزاری انتخابات مینویسد: «در پاسخ به این غیرت ملی، شبکهسازی بهعنوان محور فعالیت شریان جهت توسعه ظرفیت نخبگانی بهمنظور حل مشکلات و مسائل مردم از سر گرفته خواهد شد.»
در کنار برنامه بلندمدت، آنها در برنامه میانمدت خود میخواهند دولت ابراهیم رئیسی را برای دوره دوم تمدید کنند. با این اوصاف و این روند اگرچه شاید اختلاف جریان تندرو دارای تشکل، جبهه و حزب در داخل با انشعاب و اختلاف روبهرو شود اما در نهایت در تعامل با یکدیگر در صورت حرکت نکردن کشور به انتخابات آزاد و رقابتی که همه جریانها بتوانند در آن حضور داشته باشند و شرکت کنند به مرور بر همه نهادها سایه افکنده و قطعاً نگاه این نوع تندروی اگر در همه ارکان ریشه بدواند، جامعه و فضای سیاسی هر چه بیشتر از جمهوریت مطرح در حکومت مدنظر رهبران انقلاب دور خواهد شد.ش
منبع: خرداد
کلیدواژه: شورای ائتلاف اصول گرایان انتخابات مجلس دوازدهم جبهه پایداری و شریان برگزاری انتخابات اعلام موجودیت ریاست جمهوری شورای مرکزی حمید رسایی عضو شورای نشست خبری ۱۱ اسفند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۱۱۱۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انفعال رژیم اردن در برابر جبهه مقاومت
هرچند این کشور در میانه عملیات اخبار منتشر شده را تکذیب کرد، اما ساعاتی پس از عملیات رسماً از نقش خود در دفاع از اسرائیل پرده برداشت. از طرفی این اقدام ملک عبدالله از دید دوستداران فلسطین هم دور نماند و امتهای عربی و اسلامی توانستند ذات این شخصیت را بشناسند.
دولت اردن یک دولت مصنوعی است که انگلستان پس از جنگ جهانی اول و تقسیم سرزمینهای امپراتوری عثمانی در پی معاهده سایکس پیکو ایجاد کرد.انگلستان در آن سالها فرزندان شریف حسین-حاکم مکه- را که در سرنگونی امپراتوری عثمانی کمک شایانی کرده بود، در عراق(فیصل) و اردن (عبدالله اول) روی کار آورد.
اردن از اساس یک کشور طبیعی و دارنده عناصر تشکیل دهنده یک ملت نیست و در یک قرن اخیر وظایف و مأموریتهایی را که غرب به پادشاهانش محول کرده انجام میدهد و در عوض از آنها مساعدت مالی و تسلیحاتی میگیرد.در جریان عملیات وعده صادق نیز پادشاه اردن آسمان کشورش رادر اختیار کشورهای غربی و صهیونیستی قرار داد تا پهپادهای ایرانی را که عازم سرزمینهای اشغالی بودند هدف قرار دهند.
البته این اقدام هزینه فراوان و بیآبرویی روی دست این کشور جعلی گذاشت و در میان افکار عمومی دنیای عرب، ملک عبدالله دوم منفوریت بیشتری پیدا کرد و یک خائن و نوکر اسرائیل نامیده شد.
در خصوص نحوه واکنش ایران و کشورهای محور مقاومت به خیانت اردن این نکته را باید ذکر کرد که در حال حاضر این کشور در موضع انفعال قرار دارد و هرگونه اقدام تنشزای مستقیم به نفع این پادشاهی تمام خواهد شد.
در نتیجه باید با هوشمندی و تدبیر و دیپلماسی عمومی این وضعیت انفعالی اردن در داخل و خارج را تداوم بخشید.
نباید فراموش کرد ۶۰ درصد جمعیت اردن فلسطینیتبار هستند و از حمایتهای این پادشاهی از اسرائیل منزجر شدهاند و اگر یک جریان فرهنگی و رسانهای روشنگرانه در خصوص خیانتهای خاندان شریف هاشمی در یک قرن اخیر و حمایت آنها از طرح های استعمار در منطقه ایجاد شود، بدون شک در سالهای آینده تحولات اجتماعی و سیاسی در این کشور رنگ و بوی دیگری خواهد گرفت که تقویت جریانهای مقاومت در آنجا را در پی خواهد داشت.